- انتشار: ۸ حوت ۱۳۹۶
- ساعت: ۱۱:۱۴ ق.ظ
- سرویس: تیتر 2
- کدخبر: 12948
- لینک کوتاه: http://www.barchinews.com/?p=12948
نگاهی به بازتابها و دستاوردهای جنبش روشنایی
حکایتی است که درخت مفید و گرانبها را باید از کجا شناخت و در پاسخ گفته شد: درخت سودمند و ارزشمند را نه از ساقه، ریشه یا شاخ و برگ آن بلکه از میوهاش باید شناخت. این تمثیلی از طبیعت است، تمثیل از طبیعت و امر محسوس، گاهی برای فهم پدیدههای اجتماعی به کار گرفته میشود. جنبشهای مدنی نیز یکی از پدیدههای اجتماعی است و برای بهتر فهمیدن ارزش پدیدههای اجتماعی ـ سیاسی باید به بازتابها و دستاوردهای کمی و کیفی آن توجه نمود؛ پس ارزش و بهای پدیده سیاسی اجتماعی؛ به پیامدها و نتایج آن بستگی دارد.
حکایتی است که درخت مفید و گرانبها را باید از کجا شناخت و در پاسخ گفته شد: درخت سودمند و ارزشمند را نه از ساقه، ریشه یا شاخ و برگ آن بلکه از میوهاش باید شناخت. این تمثیلی از طبیعت است، تمثیل از طبیعت و امر محسوس، گاهی برای فهم پدیدههای اجتماعی به کار گرفته میشود. جنبشهای مدنی نیز یکی از پدیدههای اجتماعی است و برای بهتر فهمیدن ارزش پدیدههای اجتماعی ـ سیاسی باید به بازتابها و دستاوردهای کمی و کیفی آن توجه نمود؛ پس ارزش و بهای پدیده سیاسی اجتماعی؛ به پیامدها و نتایج آن بستگی دارد.
بدون تردید جنبش روشنایی یکی از جنبشهای خودجوش اجتماعی هزاره است که به اعتراف تحلیلگران سیاسی با حضور خود در عرصههای سیاسی و اجتماعی شگفتیها و زیباییهای را آفرید که در تاریخ معاصر افغانستان نمیتوان نظیرش پیدا نمود. جنبش روشنایی برای طیف وسیع اجتماعی افغانستان به خصوص هزارهها دارای بازتابهای مثبت ملی، بینالمللی بوده و دستاوردهای گرانسنگ اجتماعی را به ارمغان آورده است. مطالعه بازتابها، پیامدها و دستاوردهای جنبش روشنایی در حقیقت نوعی بررسی مجدد ماهیت جنبش و تبیین ابعاد و افقهای جدی آن محسوب میگردد.
جنبش روشنایی که برخاسته از دردهای تلنبار شده اجتماعی تاریخی هزارهها است از میان انبوهی از تبعیضها و نابرابریهای قومی سر برآورد و پرچم افشاگری و رسواسازی چهره نقاب زده سیاست و حکومت دو سر غنی ـ عبدالله را برافراشت و بیرق مبارزه با تبعیضهای سازمانیافته و سیستماتیک در این گردونه تاریخ را بر دوش کشید. بدین جهت شایسته است که بهطور گذرا به تجزیه و تحلیل برخی دستاوردها و بازتابهای فعالیتهای جنبش روشنایی پرداخته شود:
۱- آگاهی بخشی اجتماعی
جنبش روشنایی، چراغ آگاهی برافروخت و تودههای خوابرفته هزاره را بیداری و هشیاری بخشید و آنها را به حقوق سیاسی و مدنیشان آشنا و باعث شد که مردم خویشتن خویش را مورد بازکاوی و بازخوانی قرار دهند. جامعه ناآگاه، جامعه مرده و فاقد تحرک و پویایی است که نمیتواند تغییر و تحرک اجتماعی در خویش پدید آورد و حرکت و رفتار روبهجلو و پیشرفت داشته باشد.
آگاهی زیربنای تغییر از وضعیت نامطلوب به وضعیت مطلوب برای یک جامعه به شمار میآید. تا هنگامیکه آگاهی در جامعه و در میان اقشار مختلف اجتماعی خلق نگردد ترقی و پیشرفت در آن جامعه مشاهده نمیشود. به قول «لوکاچ» هر جامعهی که خواستار تحول و دگرگونی اجتماعی هستند باید آگاهی و بیداری یابند و به علم افزایی اجتماعی، سیاسی خویش بپردازند.
جامعه هزاره نیاز به نیروی محرکه داشت که به کالبد مرده آن روح آگاهی تزریق نماید و نقش روشنگری و بیدارگری را ایفا نماید. این جنبش روشنایی بود که مردم را به حقوق ازدسترفتهشان در حکومت کرزی و غنی آگاه نمود. جنبش روشنایی در این راستا با حرکتهای اعتراضی و مدنی خویش پرچم هدایتگری و راهنمایی را بر دوش کشیدد و بیباکانه و شجاعانه دست به افشاگری زدند و مردم هزاره را از ستمهای گسترده که بر آنها روا داشته شده بود مطلع و آگاه ساخت.
جنبش روشنایی منطق و گفتمان عدالتخواهی را از سطح هزاره و درون قومی به سطح فراقومی ارتقا بخشید و گفتمان عدالتخواهی را در فضای سیاسی- اجتماعی کشور توسعه و گسترش داد. عدالت سیاسی که یکی از شاخصه عدالت و حقوق اساسی هر شهروند است آن را در سطح کلان و فراگیر بهعنوان داعیه و مطالبه اجتماعی خواستار گردید و برای همه اقوام محروم خواهان توزیع عادلانه امکانات و مشارکت سیاسی شد. جنبش با عمقبخشی به گفتمان عدالتخواهی تحول جدیدی آفرید و مردم را به نابرابری و تبعیض سیستماتیک نظام فاسد و ستمپیشه اشرف غنی و عبدالله آشنا نمود و آگاهی بخشید.
۲- خودباوری اجتماعی هزاره
ایجاد خودباوری و اعتمادبهنفس اجتماعی هزاره دستاورد دیگری جنبش روشنایی است. جامعه هزاره که مدام با سرکوبهای اجتماعی- سیاسی مواجه بوده است فاقد اعتمادبهنفس و قدرت اعتراض و فریاد عدالتخواهی گردیده بود. ازاینرو ایستادگی در برابر ستمهای تاریخی و جسارت و گستاخی را از جامعه هزاره رخت بربسته بود. جنبش روشنایی با حرکت اعتراضات مدنی خویش، دیوار رعب و وحشت تبعیض پیشگان را فروریخت و گسل طغیانگری و کنشهای تاثیرگذار سیاسی را در میان هزاره فعالتر و زندهتر ساخت.
هر جامعه که نتواند به تظلمات و ستمهای که بر آن روا داشته شده را بازگو نماید و دردهای مزمن و تاریخی خویش را بیان دارد جامعه فسیل و مستاصلی است که سرنوشت شوم و سیاه آن روی صبحدم روشن را ندیده و شب تاریکشان پایان و اتمامی نخواهد داشت، بدین جهت سایههای ترس و رعب سیاسی- اجتماعی بر جانودل آن جامعه تداوم خواهد یافت. جنبش روشنایی برعکس روحیه اعتماد و خودباوری را در میان هزارهها خلق و تقویت بخشید و در عمل نشان داد که دوای درد استبداد؛ فریاد، افشاگری، اعتراض و خودباوری و اتکا به نیروهای درونی است.
۳- ایده آل گرایی اجتماعی
ایده بلندنظری و آرمانی مبتنی بر واقعنگری ارمغان و هدیه دیگری جنبش روشنایی برای جامعه هزاره است. سقف توقعات و انتظارات مردم هزاره را از سطح وزارت، وکالت و معاونت ارتقا داده و خواستار ایجاد سیستم سیاسی عادلانه و مساوات محور گردید و خواهان ایجاد بستری برابر و یکسان در تمامی سطوح و لایههای کلان در ساختار قدرت گردید و فریاد برآورد که «افغانستان یا برای همه یا برای هیچ». این مفهوم و معنا را در ذهن همه القا کرد که این سرزمین میراث مشترک همه باشندگان آن هست. لذا همه منابع قدرت نیز در پرتو عدالت و برابری اجتماعی توزیع گردد. همچنین باید ریشه نابرابری و تبعیض در تمامی سطوح سیاسی و اجتماعی خشکیده شود و جنبش روشنایی روحیه آرمانخواهی و ایدهآل گرایی جامعه هزاره را عمق و ارتقا بخشید و سطح توقعات و مطالبات سیاسی هزارهها را افزایش و گسترش داد.
۵- افزایش تجربه اجتماعی
پختگی و تجربهاندوزی اجتماعی سیاسی دستاوردی دیگری برای جنبش روشنایی است که در طی مبارزات دو سال و اندی برای جامعه هزاره به ارمغان آورده است. جنبش روشنایی در این مدت به شناسایی دوست، دشمن، فرصتها، تهدیدها و اهرمها پرداخته است. در فرایند مبارزات و حرکتهای اعتراض مدنی خویش توانست چهبسا تهدیدها را به فرصتها مبدل سازد؛ عناصر فاسد اجتماعی ـ سیاسی را عمیقتر و همه بعدی بشناسد و سیاستهای صادقانه و کاذبانه حکومت غنی و عبدالله و میزان پایبندی آنها به تعهدات و میثاقهای ملی را بیشتر و بهتر بشناسد. پتانسیل اجتماعی هزاره را کشف و شناسایی کرده و برای مبارزه کلانتر و فراگیرتر سیاسی ـ اجتماعی مردم را آماده سازد. این ذخایر تجربی؛ پشتوانه پایانپذیر برای امروز و فردای جامعه هزاره است.
۶- معرفی جامعه هزاره
بازتاب و دستاوردی دیگر جنبش روشنایی جلب توجهات جامعه بینالمللی، منطقهای و سازمانهای فرا منطقهای به وضعیت رقتبار و غمانگیز جامعه هزاره در درون ساختار سیاسی افغانستان و دولت غنی و عبدالله است و با حرکتهای مدنی توانستند جامعه هزاره را در داخل و خارج معرفی نماید. جنبش روشنایی با راهاندازی تجمعات اعتراضی و ۳۴ تا تظاهرات کلان و کوچک داخلی و خارجی توانستند سیمای مدنیت گرایی و صلحدوستی هزارهها را برای جهانیان به نمایش بگذارند و جهانیان را با وضعیت سیاسی اجتماعی هزارهها متوجه و خواستار رسیدگی کشورهای تمویل کننده دولت وحدت ملی به وضعیت هزارهها و تجدیدنظر در رویکرد خویش به عملکردهای غنی و عبدالله و سایر مروجان رفتار تبعیض سیستماتیک شود و جامعه بین المللی را متوجه سازد که در کنفرانس بن سهم ۱۹٪ برای هزارهها در نظر گرفته بودند اکنون مشارکت بیش از ۳٪ را در ساختار قدرت ندارند.
جنبش با تظاهرات و تجمعات مدنی در شهر مونیخ آلمان یک سونامی و انقلاب فرهنگی و مدنی آفرید و با گامهای استوار و قدمهای پرصلابت با عزم فولادین خویش برای تحقق عدالت و انصاف و رفع زنجیره تبعیض تاریخی قومی در فراخوانی توانست که، قاصدکهای خوشمنظر از قاره پهناور استرالیا و آمریکا گرفته تا روسیه و اروپای مرکزی و تا سویدن، ناروی، انگلستان، دانمارک، بلژیک، هلند، فرانسه، سویس، ایتالیا، یونان، اتریش و آلمان به مونیخ گرد آورد و حاکمان مستبد و تبعیضگر ارگ کابل را، در پیشگاه جامعه و تاریخ و دیدگان ناظر جهانیان به چالش بکشد و با عزم پرشور و اراده محکم و راستین، شعور بلند سیاسی و میزان هوشیاری هزارهها را به نمایش گذاشت و ماهیت و چهرهای سیاه شیادان و مکاران وحدت ملی را در انظار جهانیان مفتضح و رسوا نمود.
جنبش به منادیان راه شیرین عدالت و انصاف تبدیل گشته و این ندای حماسهساز تاریخی را سر داد که دیگر تفکر فاشیستی و انحصاری و تبعیض در اندیشه و افکار عمومی جایگاه و شانیت ندارد و استقرار و استمرار جامعه سیاسی در افغانستان بدون تحقق عدالت و انصاف امکانپذیر نیست.
نگارنده: عبدالله مبارز