- انتشار: ۲۶ جدی ۱۳۹۶
- ساعت: ۴:۲۳ ب.ظ
- سرویس: تیتر 2
- کدخبر: 11195
- لینک کوتاه: http://www.barchinews.com/?p=11195
نامۀ سرگشادۀ یک پژوهشگر تاریخ به معاون رییس جمهور/نمیتوانم در برابر حذف هویتی ساکت بمانم!
شیب تند تحولات سیاسی- اجتماعی کشور به پیچ خطرآفرینی رسیده، که اگر تدبیر نشود به بحران همهجانبه و تباهی خواهند انجامید. با گذر از بحرانهای بنیانبرانداز، به نظام دموکراتیک و مردمبنیاد دلبسته بودیم، اما اکنون روزنۀ امید رهایی شهروندان کشور به بنبست تاریکِ تبعیض و ناروایی منتهی شده و گوشی آمادۀ شنیدن مطالبات سیاسی و اجتماعی عادلانۀ شهروندان نیست.
با درود به فرهیختۀ ارجمند استاد محمدسرور دانش، معاونت دوم ریاست حکومت وحدت ملی افغانستان!
شیب تند تحولات سیاسی- اجتماعی کشور به پیچ خطرآفرینی رسیده، که اگر تدبیر نشود به بحران همهجانبه و تباهی خواهند انجامید. با گذر از بحرانهای بنیانبرانداز، به نظام دموکراتیک و مردمبنیاد دلبسته بودیم، اما اکنون روزنۀ امید رهایی شهروندان کشور به بنبست تاریکِ تبعیض و ناروایی منتهی شده و گوشی آمادۀ شنیدن مطالبات سیاسی و اجتماعی عادلانۀ شهروندان نیست. در این فرصت، از تقلب سازمانیافته و به گروگان گرفته شدن نظام نوپای دموکراتیک و آرای ملت سخن نمیگویم، از محاکمه نشدن و آزادسازی تروریستان و جنایتکاران جنگی براساس پیوست قومی سخن نمیگویم، از تغییر ناروای پروژۀ ملی برق، از استنکاف حکومت جهت تامین امنیت تظاهرات مدنی، از محاکمه نشدن دزدان اقتصادی وابستۀ قومی، از تهدید و تطمیع مطبوعات، از تهدید و نادیدهانگاشتن مصوبههای پارلمان، تبعیض و ناروایی در استخدامها، از وزارت بیسوادنی که از روی کاغذ هم نمیتوانند بخوانند و… سخن نمیگویم! اما نمیتوانم در برابر حذف هویتی ساکت بمانم و از آرمانباختگی بنیانبرانداز سخن نگویم! نمیتوانم از نادیدهانگاشتن آرمان عدالتخواهی نگران نباشم.
مسالۀ هویت، پیچ خطرناکی در راه نخبگان، دولتمردان و ملت فهیم افغانستان است. من به عنوان کسی که نزدیک به سه دهه مشغول مطالعات تاریخی و هویتی بوده، به پاس آشنایی و ارادت قدیمی، نکاتی یادآوری میکنم، امیدوارم در برابر تاریخ، نسل آینده و سرنوشت کشور رو سپید باشیم.
- هویت، ترجمان هستی هر پدیدهای است. عناصر هویتساز، واقعیتهای بیرونی است، نه پنداری و تخیلی. پدیدهای را با حفظ عناصر هویتش، نمیچیز دیگری دانست. تاکید بر هویت طبیعی، خونمحور و فضیلتگریز، به ستمگری و فاشیسم منجر میشود. براساس آموزههای دینی و دریافتهای دانش بشری، بخش مهم عناصر هویتساز انسان، اکتسابی و فضیلتمحور است. نقطۀ اصلی بحران سدههای اخیر کشور، تاکید بر هویت طبیعی و حس برتریجویانه است. اندیشهای که امتیازهای اکتسابی را به پایگاه طبیعی اختصاص میدهد.
- بدتر از تاکید بر هویت طبیعی، تحمیل هویت طبیعی/ خونیِ خود بر دیگران است. تحمیل هویت، به معنای حذف هویتی است و حذف هویتی، بدتر از حذف فیزیکی، قتل عام و نسلکشی است. هزارهها پس از قتل عام ۶۲ درصدی، به دلیل وجود هستۀ پویای هویتی، قدبرافراشتند و با تکیه بر هویت گفتمانی و فضیلتمحور، پیشگام عرصۀ فرهنگ، دانش و مدنیت هستند. اما در برابر حذف و استحالۀ هویتی بنیانبرانداز کوتاه نخواهند آمد.
- استناد به قانون اساسی برای توجیه تحمیل هویت، پذیرفته نیست، چون قانون اساسی در زمان بحرانی و در حلقۀ محدود تدوین شده و از مشروعیت آرای همگانی نیز برخوردار نیست. قانون اساسی کشور، با همۀ خوبیهای خود، دارای نقصهای آشکار است که باید اصلاح شود. مهمترین کاستی قانون اساسی، نشاندن هویت قومی، به جای هویت ملی است، که خود ستم ملی است. نقص دیگر قانون اساسی، تمرکز قدرت است. براساس قانون اساسی، رییسجمهور منتخب، قدرت و اختیاراتی شبیه پادشاهی مطلقه دارد، که تفکیک قوا را زیر سوال برده است. به همین دلیل، قوۀ قضایی کشور عملا غیرمستقل و ناکارامد و قوۀ مقننه مرعوب ریاست جمهوری است. شما به عنوان یکی از نویسندگان قانون اساسی در ستم و پیامدهای تلخِ نقصیههای قانون اساسی شریکاید. در قانون اساسی ستم رواداشته شده، این ستم نمیتواند توجیهگر ستمهای دیگر باشد. اگر قانون اساسی نافذ است، جناب رییس حکومت حق ندارد مصوبۀ توشیحشدۀ پارلمان را رد کند. نقض مصوبۀ قوۀ مقننه از سوی ریاست قوۀ مجریه، مصلحتگریزانه، قومگرایانه و تندروانه است، نه دادخواهی کسانی که نمیتوانند هویتکشی را بپذیرند!
- شما یکی از سرمایههای علمی کشور هستید. انتظار نسل فرهیختۀ وطن از شما، سیاستورزی خردمندانه، عالانه، منصفانه و شجاعانه است. راه عبور از بحران کشور، ملتسازی براساس عناصر واقعی هویت ملی است. شما که عمری را با تحقیق و نوشتن گذراندهاید، بهتر از کسی میدانید که افغان، نام قومی است که اکنون خود را پشتون میخواند. تاکید بر جایگزینی هویت قومی به جای هویت ملی، ستمگرانه، نشدنی و بحرانآفرین است. رسالت شما ایستادگی در برابر نابرابری است و نه توجیه آن.
- جایگاه کنونی شما، مرحلۀ گذارِ رهبری از قمندان- رهبری، به رهبری علمی است. از قمندانهایی که سه دهه با کتاب و دانش قطع رابطه کردهاند، انتظار سیاستورزی علمی نیست، اما از شما انتظار آن است که بیش از پیش به آرمانهای عدالتخواهانه و تلاش برای تغییر وضعیت، پایدار باشید. زیر سوال بردن پیشنهاد نظام فدرالی به عنوان آرمان و راهبرد جریان عدالتخواهی و رهبر شهید مزاری برای تغییر وضعیت، دفاع از و دلبستگی به نظام متمرکزِ شبهدیکتاتوری، آرمانباختگی را در پی خواهد داشت. در سایۀ قمندان- رهبری پانزده سالۀ گذشته، با طرح شعار همراهی با کاروان پیروز، اهداف و آرمانهای انسانی و عدالتخواهانه قربانی شد و مسابقۀ ذلتباری برای دست رساندن به رکاب و کوبیدن میخ به نعل لقِ اسپ انحصار و استبداد ایجاد شد، که تداوم بحران و انحصارطلبی را همراهی کرده است.
- از شما به عنوان سیاستمدار فرهیخته انتظار است که مهندسی ذهنیت و نقشۀ راه رهایی از بحران را به عهده داشته باشید و از کجرفتاری و ستم سیستماتیک جلوگیری کنید. اگر صلاحیتی ندارید، حد اقل مانند بیهقی و علامه فیضمحمد کاتب هزاره، روایتگر ستمهای حکومتی باشید. ترسم آن است که به جای مهندسی، پایداری و روایتگری، به پرتگاه توجیهگری ستم، به ویژه ستم محو هویتی بیافتید! ترسم آن است که نتیجۀ تجلیلِ حکومت از علامهکاتب هزاره، پیریزی فهم غلط از مناسبات فرهیختگان با اندیشۀ حکومت قومی و تنزل مقام روایتگری به توجیهگری باشد.
- با شکلگیری نظام دموکراتیک و مردمبنیاد، اندیشۀ حکومت انحصاری و حاکمیت تکقومی به بنبست رسیده است. تلاش برای احیای انحصار قدرت قبیلهای و طایفگی، تلاش شکست خورده و سترون است. باید پذیرفت که با شکلگیری نظام سیاسی کنونی، حکومت سلسلۀ «افغانی» نیز مانند حکومتهای قومی- خاندانی دیگر پایان یافته و به تاریخ پیوسته است. نظام بینالملل و شرایط جدید کشور، پذیرای حاکمیت واپسگرایانۀ خاندانی- قومی نخواهد بود.
- شکلگیری هویت ملی براساس عناصر واقعی هویت ملی، آرزوی هر انسان فرهیخته و خسته از جنگ است. دال مرکزی بحران سدههای اخیر کشور، حذفاندیشی و قوممرکزی سیستماتیک است که روحیۀ قومگرایی را به عنوان سپردفاعی در ملیتهای دیگر نیز تشدید میکند و این چرخۀ باطل ادامه مییابد. نظام کنونی بر اساس همین واقعیت شکل گرفته و اساس قدرت در کشور، قومی است. جایگاه شما، جایگاه قدرت قومی است و اگر چنین نباشد، شما در این مقام نخواهید بود. شما نمایندۀ یک قوم در قدرت هستید، اگر به خواستۀ هویتی آنان توجه نکنید، از شما رویگردان خواهند شد. این نسل فرهیخته که برای تحقق مطالبات اجتماعی حضور میلیونی در خیابان دارند، برای پاسداری از آخرین سنگر هستی و هویت خود، به سنگر خواهند نشست، امیدوارم مساله را سادهسازی نکنید. شما به عنوان معاونت دوم ریاست حکومت وحدت ملی، جایگاه ملی نیز دارید، سعی نکنید هویت جعلی را بر یک ملت تحمیل کنید.
- در طرح شناسنامۀ هوشمند، میان هویت و تابعیت خلط شده است. تذکره نشان تابعیت شهروندان کشور برای برخورداری از حقوق شهروندی است. همین که شناسنامۀ دولت ملی افغانستان صادر میشود، بیانگر داشتن تابعیت است و لزومی برای درج آن نیست. شهروند افغانستان، تابع افغانستان است، نه تابع افغان. اگر اصراری برای درج تابعیت وجود دارد، شهروند افغانستان، افغانستانی است.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
شوکت علی محمدی شاری