- انتشار: ۳۱ جوزا ۱۳۹۶
- ساعت: ۷:۳۲ ق.ظ
- سرویس: تیتر 2
- کدخبر: 4078
- لینک کوتاه: http://www.barchinews.com/?p=4078
مکتبهای ناهمگون و شیوههای متفاوت؛ شریعتی/ مطهری/ سید قطب
دوشنبه ۲۹ خرداد/جوزا برابر بود با چهلمین سالروز در گذشت دکتر علی شریعتی که به وی معلم شهید نیز لقب دادهاند. به رغم آن که شریعتی به یک جغرافیای خاص تعلق داشت اما جهان بینیاش که مبتنی بر جامعهشناسی برگرفته از آموزههای اسلامی بود، مرزها را درنوردید و به افغانستان هم رسید. وی با روشهای مختص به خود که خالی از اشکال و خطا هم نبود، هزاران جوان را که در گردابی از ایسمهای گمراه کننده غوطهور بودند، نجات داد. حسینیه ارشاد تهران در واقع سنگری بود که دکتر شریعتی فرمانروای آن بود و از آنجا بر قلبها حکم میراند.
دوشنبه ۲۹ خرداد/جوزا برابر بود با چهلمین سالروز در گذشت دکتر علی شریعتی که به وی معلم شهید نیز لقب دادهاند. به رغم آن که شریعتی به یک جغرافیای خاص تعلق داشت اما جهان بینیاش که مبتنی بر جامعهشناسی برگرفته از آموزههای اسلامی بود، مرزها را درنوردید و به افغانستان هم رسید. وی با روشهای مختص به خود که خالی از اشکال و خطا هم نبود، هزاران جوان را که در گردابی از ایسمهای گمراه کننده غوطهور بودند، نجات داد. حسینیه ارشاد تهران در واقع سنگری بود که دکتر شریعتی فرمانروای آن بود و از آنجا بر قلبها حکم میراند.
شریعتی همزمان با این که منتقد رفتارهای سنتگرایانه جامعه بود، منتقد مدرنیته لجام گیسخته غربی نیز بود. وی با سنتگرایان قشری میانه خوبی نداشت اما در برابر جهانبینی غربی و غربگرایان نیز سر خم نکرد. وی در زمانی میزیست که «سوسیالیسم» با «کمونیسم» دست به دست هم داده و در برابر «کاپیتالیسم» و «فئودالیسم» جبهه واحدی را تشکیل داده بودند. شریعتی نیز اسلام را مکتب «واقعیگرایی» و «رئالیسم» نامید که نسبت به مکتبهای «ماتریالیسم» و «ایدئالیسم» زندگی متفاوتی برای انسان تعریف میکرد.
یکبار دیگر هم گفته بودم که در نوجوانی به شدت تحت تاثیر آثار دکتر شریعتی و سید قطب قرار داشتم تا این که استاد مطهری ذهن و فکرم را تسخیر کرد. با گذشت ۲۰ از آشنایی با آثار مطهری، هنوز اندیشه این متفکر اسلامی، برایم پادزهری در برابر انحرافات دینی و کنجاندیشی ذهنی است.
همانطور که گفته اند، حرف، حرف به وجود میآورد، شاید خالی از فایده نباشد که شیوه علمی شریعتی، سید قطب و مطهری در چند سطر نگاشته شود. سید قطب را باید اولین نویسندای دانست که جهان را به دو قطب «خوب» و «بد» و یا «خیر» و شر «تقسیم» کرد. او بعد از «ابوالاعلی مودودی»، دومین شخصیتی است که واژه «جهاد» را وارد ادبیات سیاسی معاصر کرد و هر غیرمسلمان را دشمن اصلی مسلمانان خواند. وی معتقد بود هر جامعهای که اسلامی نباشد، جاهلی است و راه برون رفت از این جهالت، و بازگشت به حکومت «الله» در زمین، جنگ است. این جنگ و جهاد است که راههای نامساعد به سمت پیشرفت و ترقی اسلامی را هموار میکند و به مسلمانان و جامعه اسلامی عزت و افتخار میبخشد. بنابراین، بر مسلمانان واجب است که همیشه در حال جنگ باشند. سید قطب برای اعتلابخشی به واژه «جهاد» از هیچ کوششی دریغ نکرد و ضمن توجه به نگارش افکار خود در قالب کتابهایی چون «معالم فی الطریق»، «معالمالدین»، «خصائص التصور الاسلامی»، «المستقبل لهذا الدین» و «فی ظلال القرآن» به ترویج جنبش رادیکالی بین طرفدارانش پرداخت و در این میان از تحریک کردن پیروانش علیه آنانی که مثل او نمیاندیشدند، غافل نبود. قطب، خلاف مودودی که کشورهای اسلامی را جاهلی نمیدانست، در کتاب «مقابله اسلام با سرمایهداری ص۵۳» با صراحت بیان کرده است:
«کشورهای اسلامی که مردم فقط با زبان به خدا اقرار میکنند و قوانین خودساخته را به اسم شریعت خداوند ارائه میدهند، جامعه جاهلی است»
همین اندیشه سید قطب بود که نیم قرن بعداز خودش در جریان تکفیری حلول کرد تا جایی که همه مسلمانان جز خودشان را کافر عنوان کردند. اصطلاح جاهلیت به طور سنتی به گمراهی انسانها به قبل از ظهور اسلام اطلاق میشود؛ در حالی که قطب با توسعه کاربرد جاهلیت، تمام جوامع با حکومتهای اسلامی و غیراسلامی را جاهلی نامید و نتیجه گرفت؛ مسلمانانی که در این گونه جوامع زندگی میکنند، شرعاً موظف اند با دولت حاکم حتی اگر مسلمان هم باشد جهاد کنند. جالب که سید قطب در کتاب« عدالت اجتماعی در اسلام، ص۲۴» پا را از این فراتر گذاشته و اصل زندگی را جنگ و جهاد دانست. سید معتقد است که آرامش برای مسلمین نیست بلکه آنان باید همیشه در جنگ با مخالفان بسر ببرند. این همان تفکری است که در حال حاضر بسیاری از گروههای تروریستی به آن باور دارند؛ تا آخر عُمر باید جنگید، کُشت و کشته شد تا به گفته آنها؛ رضایت خداوند جلب شود. این موضوع سال گذشته از همین آدرس تحت عنوان «لایههای خشونت در تفکر سید قطب» مورد بحث قرار گرفت که از این بیشتر مصدع اوقات دوستان نمیشوم.
دکتر شریعتی خلاف شیوه سید قطب، درصدد واکسینه کردن جوانان در برابر تفکر مکتبهای الحادی و انحرافی برآمد. او در عین سخنرانی های پرجوش و احساساتی خود، جوانان را به آرامش فکری فراخواند و تلاش کرد که حصاری در برابر آنان ایجاد کند تا از این طریق، ذهن جوانان از دستبرد مصون بماند. شریعتی در کارش موفق شد که نه تنها صدها هزار تن از جوانان ایرانی از موج ویرانکننده تفکرات انحرافی مثل جریان «توده» نجات پیدا کردند بلکه هزاران جوان افغان نیز در برابر تفکر کمونیستی و مائویستی در افغانستان واکسینه شدند. در حقیقت، مکتب شریعتی بیشتر درونگرا بود تا بیرونگرا که از نگاه استدلالی ضعیف عمل میکرد. به عبارت دیگر، تفکر شریعتی حالت دفاعی داشت که طرفدارانش را از رفتارهای تهاجمی در برابر دیگران برحذر میداشت. البته این خلاف رفتار سید قطب بود که از درونگرایی به بیرونگرایی متمایل بود و پیروانش را به تهاجم علیه دیگران تشویق میکرد.
اما مکتب مطهری متفاوت از شیوه این دو نویسنده بود. مطهری ضمن این که حصاری از مصونیت در برابر جوانان ایجاد میکرد، آنان را در برابر سایر مکتبها، استدلالی نیز به بار میآورد. از نگاه نگارنده، مکتب مطهری نسبت به تفکر شریعتی و سید قطب جامعتر بود زیرا هم به درون و هم به بیرون توجه داشت. در آثار استاد مطهری، درونگرایی و بیرونگرایی به صورت مساویانه دیده میشود. مطهری مثل شریعتی ذهن جوانان را در برابر افکار انحرافی واکسینه میکرد اما با این تفاوت که او صرفاً حالت دفاعی را نمیپسندید بلکه تهاجم را نیز به جوانان یاد میداد. البته شیوه استدلالی و تهاجمی مطهری غیراز رفتار استدلالی و تهاجمی سید قطب بود. شیوه مطهری، در آرامش و احترام متقابل همراه بود اما سید قطب به شیوههای خشونت در برابر دیگرام متوسل میشد.
به هر حال سخن به درازا کشید. همان طور که در اول اشاره شد، دکتر شریعتی به نوبه خود برای نسلی از مکتب فکری اسلام، کار و تلاش کرد. او پس از سالیان طولانی در دفاع از مکتب اسلام سرانجام در ۲۹ خرداد سال ۱۳۵۶ شمسی در واقعه مشکوکی در انگلیس درگذشت و در منطقه زینبیه سوریه به خاک سپرده شد. یاد و خاطرهاش گرامی باد
محمد مرادی