- انتشار: ۲۰ جدی ۱۳۹۶
- ساعت: ۹:۳۵ ق.ظ
- سرویس: تیتر 2
- کدخبر: 11070
- لینک کوتاه: http://www.barchinews.com/?p=11070
تعریف غنوی “قاعده بازی” و “اهداف ملی” چیست؟
من به دلایل بسیار، به این باورم که اشرف غنی را ترس برداشته است. یک ترس معنا دار. یک ترس بسیار عینی و تاریخی. برای همین دیروز در یک دیدار مردمی، مثلن به مردم احوال فرستاده است که فعلن تفنگ در کار نیست ولی مواظب وضعیت باشید.
من به دلایل بسیار، به این باورم که اشرف غنی را ترس برداشته است. یک ترس معنا دار. یک ترس بسیار عینی و تاریخی. برای همین دیروز در یک دیدار مردمی، مثلن به مردم احوال فرستاده است که فعلن تفنگ در کار نیست ولی مواظب وضعیت باشید.
شناخت من از غنی و وضعیت دشوار سیاسی_تاریخی که او در آن قرار دارد، این را میگوید که این گپ غنی خطاب به مردم ځاځی، پیش از آنکه خاطر جمعی مبارک را برساند، سراسیمگی را فریاد میکند و عملن پیامی برای اعلام آماده باش است. این در حالی است که دو روز پیش نیز یک خانم در پارلمان از زور گپ زده بود و در مساله شناسنامههای برقی تهدید به زور کرده بود.
ترس غنی از تحقق تغییر نظام و عبور افغانستان از انحصار قدرت متمرکز با ساختار عمودی و هدفمندی هژمونیک، به مرحله تقسیمقدرت با ساختار افقی و هدفمندی معطوف به شهروندی و کثرتگرایی است.
اشرف غنی با آنکه در ظاهر صلح به زبان می راند، در واقعیت امر اما، کسی است که اگر از دست اش بربیاید از هیچ چیزی فروگذاشت نمیکند. هر کسی در مورد چنین حرف و چنین وضعیتی تردید دارد، به حافظهی تاریخی کوتاه مدت و دراز مدت فردی و جمعی مراجعه کند. وانگهی “قاعده غنوی بازی”، چیستی بازی و ساز و کارهای عینی و عملی بازی برایش روشن میشود.
عبارت “هیچ قدرتی در افغانستان نمیتواند جلو اهداف ملی ما را بگیرد”، از یک سو رجز خوانی مفت و بی بنیاد است و از سوی دیگر دروغ بزرگ را با خود یدک میکشد که اگر کبرا صغرا کنیم، از اعتبار ساقط میشود.
دروغ بزرگ این عبارت، شعار تو خالی در خصوص اهداف ملی است. سرور دانش معاون دوم اشرف غنی به نقض لجام گسیخته قانون اساسی در کشور اذعان میکند. اما، خود غنی، از اهداف ملی و توسل به زور گپ میزند. حالا پرسش این است که نقض لجام گسیخته قانون اساسی بخش از اهداف ملی اشرف غنی معنی میشود یا گواه بر دروغ و بلوف بودن شعار اهداف ملی از دهان غنی است؟
من اما، از هر طرف اش که سبک سنگین میکنم توجیهی برای قانونشکنی مکرر از سوی اشرف غنی نمی یابم که بتوانم به باور مندی اشرف غنی به مباحث ملی باور کنم. نه کودتای تقلب و تاراج اراده سیاسی در انتخابات۹۳ با شعار اهداف ملی قابل جمع است. نه قانونشکنی ها و قوم و قبیله بازی های اشرف غنی در حکومت وحدت ملی. برای همین است که میگویم، شعار اهداف ملی از سوی غنی، دروغ بزرگ را با خود یدک میکشد. اگر غیر از این است، یکی بیاید که گفتگو کنیم.
در بحث توسل به منطق بدوی نیز لاف زور، کارت خوانده شده است. افغانستان به مرحلهی رسیده است که راه جز گردن نهادن به ارادهای سیاسی و حرمت گذاشتن به رای مردم، باقی نمانده است.
البته اشرف غنی یک شانس دارد و آن معاملههای احتمالی و سیاست ورزی اشتباه فیگورهای عرصه رهبری در صف داعیه داران عدالتخواهی و گفتمان عبور از انحصار قدرت است. اما، واقعیت دیگر این است که هیچ معاملهای دیگر قادر نیست حافظهی تاریخی مردم را پاک کند.
الزامیت تغییر نظام، واقعیتی اجتناب ناپذیر است. سلطهی هژمونیک و انحصار قدرت در افغانستان به بن بست خورده است. وضعیت کنونی افغانستان، تاکید بر انحصار و لجاجت برای ابقای سلطهی قدرت هژمونیک را بر نمیتابد. و برای همین است که میگویم، غنی را ترس برداشته است. فقط کافی است سرنوشت مردم فروخته نشود. دیگر تردید ندارم که مردم پیروز است و رجعت به مشروعیت و تحقق تقسیم افقی قدرت امر اجتناب ناپذیر.
تفاوت در گفته های اشرف غنی و سرور دانش گواه انکار ناپذیر را روی دست غنی گذاشته و رشتههای بلوف بنیادش را پنبه کرده است.
نگارنده: آصف آشنا